سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقش متقابل صنعت بیمه و فناوری نانو

در طی حدود یک سالی که از انتشار اولین گزارش فرصت های نانو فناوری گذشت، لفظ "نانوفناوری “ از عبارتی مختص دانشمندان و عده ای از افراد معتقد به سرمایه گذاری که به چشم مقوله بزرگ بعدی به آن می نگریستند، به لغتی مشهور تبدیل شد که برای افراد مختلف معانی مختلفی داشت. در حالی که بعضی ازکسب و کارها آن را زنگ بیدار باشی برای فهم دگرگونی خود می دانستند.

      تصمیم گیری در مورد نانو فناوری به صورت کلی به خاطر گستردگی و تنوع آن عموماً قابل درک و حتی امکان پذیر نیست. اخذ تصمیمات به موقع در مورد تجاری سازی، حجم بازار، موانع ورود، بازگرداندن     سرمایه های بالقوه، میزان سرمایه گذاری که توسط یک تاز ه وارد صورت می گیرد و غیره، تنها می تواند برای فناوری های خاص و بازارهای ویژ ه ای صورت گیرد، زیرا هر فناوری ممکن است بازارهای بسیاری را تحت تأثیر قرار دهد و هر بازاری هم ممکن است بوسیلة فناوری های بسیاری تحت تأثیر واقع شود.

     در ضمن، نانو فناوری پیشرفت یکنواخت خود به سمت تجاری سازی را در بسیاری از زمینه ها پی گرفته است. نانوفناوری در دنیای امروز پدیده­ای کاملاً شناخته شده است و روند روبه­رشد آن تصاعدی است. شرط مهم موفقیت در توسعه فناوری­های نو رفع موانع و تأمین ابزارهای لازم آن است. توسعه فناوری نانو نیز بعنوان یک فناوری نوظهور نیازمند زیرساخت­هایی است که باید با مطالعه دقیق و دائمی، از قبل آماده شوند. زیرا بدون آنها توسعه پایدار و متوازن این فناوری امکان­پذیر نیست.

     یکی از مواردی­که باعث تسریع در پیشرفت فناوری نانو خواهد شد ایجاد بسترهای حقوقی و قانونی مناسب از جمله گسترش صنعت بیمه است.

      از صنایع بسیار با ارزش هر جامعه می­توان از صنعت بیمه که خود به نوعی باعث توسعه روزافزون آن جامعه می­شود، یاد کرد. امروز در تمامی جوامع توسعه­گرا، بیمه را عاملی مهم در توسعه کشورها می­دانند زیرا معتقدند بیمه در رشد بخش­های مختلف اقتصادی نقش برجسته­ای را ایفا می­نماید و با پوشش ریسک ناشی از انجام فعالیت­های اقتصادی و توسعه­ای هر جامعه، انگیزه­های سرمایه­گذاری را نیز افزایش می­دهد. به عبارت بهتر صنعت بیمه به عنوان مجموعه­ای از بنگاه­های اقتصادی هزینه­ها و منافع خود را در نظر می­گیرد و در نقطه بهینه به گونه­ای عمل می­کند تا حداکثر خدمات را با حداقل هزینه ارائه دهد که این باعث حرکت سریع توسعه در جامعه می­گردد. درضمن با گسترش پدیده­هایی همچون سرمایه­گذاری خطرپذیر می­توان به گسترش و توسعه فناوری نانو و کمتر کردن ریسک ورود به این حوزه و تشویق صنعت برای ورود به این حوزه کمک شایانی کرد و با بررسی نانو فناوری به شکلی جامع از هر دوبعد فنی و تجاری می توان گرایشات و فرصتهای موجود در این بخش را دقیقاً شناسایی نمود.

     بسیاری بر این باورند که فنآوری نانو دانشی برای فرد و یا آینده‌ای نزدیک تلقی می‌شود اما واقعیت امر این است که این فنآوری در حال حاضر به صورت فعال موجود و در حال تکوین است و موضوعی است که صنعت بیمه باید فعالانه به دنبال استراتژی‌هایی برای مقابله با ریسک‌های برآیندی آن باشد.

      کالاهایی که نانو ذرات درآنها وجود دارد تولید خواهند شد.به عنوان مثال نانوکامپوزیت ها - استفاده از نانوذرات مبتنی بر خاک رس- هم اکنون در صنایع اتومبیل سازی و صنعت بسته بندی، به ترتیب به خاطر نسبت بسیار بالای استقامت به وزن و نفوذناپذیری آنها استفاده می شوند.استفاده های فعلی از آنها در خودروها در قطعاتی نظیر صفحات رکاب، قالب بدنه، تسمه های حفاظتی وروکش های موتور است، اما با پیشرفت های فنی، این نانوکامپوزیت ها در جاهای بسیار دیگری از این صنعت و دیگر صنایع دیده        خواهند شد.

کاربرد فناوری نانو و زیرمجموعه‌های آن، به ویژه نانوپزشکی، روز به روز در حال گسترش است. شرکت‌های داروسازی با کمک نانوپزشکی موفق به کشف راه‌های بهتری برای دارو رسانی شده‌اند. با این حال، تاثیر نانومواد بر محیط زیست و انسان‌ها هنوز مشخص کاملا نیست. به همین دلیل فعالیت در زمینه فناوری نانو برای شرکت‌های بیمه کمی دشوار است.

     رابرت بلانستین در مورد مدیریت ریسک فناوری نانو می گوید: "فناوری نانو مشکل بزرگی است، زیرا روند رشد این فناوری، بسیار سریع‌تر از اطلاعات ما راجع به مسایل ایمنی آن، پیش می‌رود."

     به عقیده‌ی دیوید باکستر: "بزرگ‌ترین چالش بر سر راه بیمه‌کنندگان، ماهیت متنوع فناوری نانو و نداشتن اطلاعات کافی در مورد اثرات زیست محیطی و سلامتی آن است."

     توماس اپرکت می‌گوید: " از آنجایی که وظیفه اصلی صنعت بیمه ریسک‌پذیری است، فناوری نانو می‌تواند یکی از موضوعات قابل توجه برای این صنعت باشد."

    به عقیده‌ی بلانستین، فناوری نانو یک فناوری توانمندساز بوده و در بیشتر مواقع باعث بهبود کیفیت محصولات می‌شود. به نفع بیمه‌کنندگان است که بتوانند اطلاعات بیشتری در مورد این فناوری و مدیریت آن به دست آورند. در حال حاضر، فناوری نانو توجه بیمه کنندگان را به خود جلب کرده است.


مدیران موفق (7)

مـدیـریـت تحـول

   یک مسئله هم این است که تحول را مدیریت کنیم. ببینید آقایان و خواهران عزیز! تحول اجتناب‌ناپذیر است. تحول طبیعت و سنت آفرینش الهی است این را بارها من مطرح کردم و گفتم تحول رخ خواهد داد. خوب حالا‌یک واحد یا یک موجودی را فرض کنید که تن به تحول ندهد از یکی از دو حال خالی نیست یا خواهد مرد یا منزوی خواهد شد. یعنی یا در غوغای اوضاع تحول‌یافته مجال زندگی پیدا نمی‌کند و زیر دست و پا له می‌شود و از بین می‌رود; و یا اگر زنده بماند منزوی خواهد شد. مثل همان انسان جنگلی که در روزنامه امروز و دیروز خواندیم یک آدمی 40 سال پیش به جنگلی در مازندران رفته و یک ارتباط خیلی ضعیفی با محیط بیرون خودش دارد. می‌شود رفت می‌شود از تحول دوری گزید اما با انزوا....تحول حتمی است منتها تحول دو طرف دارد. تحول در جهت صحیح و درست; و تحول در جهت باطل و غلط. ما باید مدیریت کنیم که این تحول در جهت درست انجام بگیرد; از تحول نباید گریخت. تحول را باید پذیرفت و آن را باید مدیریت کرد.

*ازبیانات مقام معظم رهبری درجمع مدیران وفضلای حوزه *

   درراستای فرمایشات مقام معظم رهبری به بحث پیرامون مدیریت تحول می پردازیم.

   سازمانها همواره دستخوش تغییروتحول هستند،اما هرنوع تحولی بهبودوبازسازی تلقی نمی شود؛البته هربهبودی قطعا یک تغییروتحول محسوب می گرددو بهبودو بازسازی ازیک سازمان به سازمان دیگر متغیربوده  ،تابع ساختارآن است وبنابراین روش هرسازمان لزوما درسایرسازمانها قابل تحقق نیست. تغییر وتحول به معنای خروج ازوضعی وقرار گرفتن دروضع دیگراست.

   سازمانهای کارآمد، به توسعه مدیریت ونیزگسترش دامنه عملیات اجرایی نیازمندند. این نیاز به دلیل تغییرو تحولات محیطی همواره وجود دارد. مطالعات مدیریت تحول ومطالعات تحول مدیریت در بحث بهبود و بازسازی سازمان دو بعد مکمل هم هستند.

   تاکید براهداف وچاره اندیشی منابع انسانی دررفع وحل مشکلات بارزترین خصوصیت یک برنامه تحول و بهبود است وبسیج نیروهای انسانی دررسیدن به اهداف سازمان عمده ترین نقش انسانی سازمان وعامل تضمین کننده بهبود محسوب می شود. وظیفه مدیریت دراین رابطه این است که با غلبه بر یکنواختی و ایستایی سیستم سازمان را به پویایی وادارد.

    تحول مدیریت لازمه مدیریت تحول است. یعنی سازمانی که درشرایط تحول قراردارد نیازمند مدیریت تحول یافته است و لازمه تحول مدیریت، رشد فردی وسازمانی مدیران آن است. دربحث تحول مدیریت باید گفت که اداره کردن موقعیت رشد وتوسعه نیازمند شایستگی وکفایت است. قبل ازاداره بهبود وتوسعه باید توان، قابلیت وبنیه مدیریت افزایش یابد. به عبارت دیگر ابتدا مدیریت، توسعه و شایستگی لازم را بیابد تا قادر باشد موقعیت رشد را مدیریت و رهبری نماید.

1-مردم به عنوان منابع سرشارانرژی، با فعالیتها ی خود توان تولید ونوآوری به سازمانها می بخشند و در میان آنها مدیران ازتوان وقابلیت بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند وانتظار تلاش ازآنها درراستای تحول بیشتراست.

2- وجود شرایط عمومی تحول دریک جامعه، منابع انسانی موجود درسازمانهای مختلف رابه ایجاد شرایط جدیدتر تحول، تحریک می کند ودرمیان عوامل انسانی، مدیران بیش ازدیگران مسوولیت تحولات عمومی رابرعهده می گیرند.

   درمدیریت توسعه یافته:

1- مدیران به جای تغییردرجزئیات کارفردی که درروش سنتی موردتاکید است به تغییر درکلیات برنامه های کارگروهی اولویت می دهند.

2- به پژوهش ویافتن بهترین راهکاربرای هرجزء ازفرایند، بها داده، آن را به عنوان یک ضرورت درتمام پاره سیستمهای سازمان پیاده می کنند.

3- مدیران ازسازمان غیررسمی برای احیای روحیه کاروتلاش استفاده نموده، به احساسات ،گرایشها، برداشتها وپیشنهادهای کارکنان که ممکن است تاثیری مثبت درگردش کارسازمان یا واحد خاصی داشته باشد بها می دهند وزمینه را برای اظهارنظر آنان فراهم می نمایند.

4- مدیران به روابط متقابل بین نیروی انسانی وتکاپوی گروهی درمیان آنان اهمیت داده، دخالت دادن کارکنان درفرایند تصمیم گیری وسهیم کردن آنان درمسوولیتها راضروری می دانند.

5- مدیران، اعضای سازمان رابه بررسی جزئیات کاری بخش خود تشویق می کنند وهمان طور که اشاره شد از تجربه کاری وبرداشت شخصی کارکنان ازروشهای موجود انجام کار و همچنین نظرها و پیشنهادهایشان درباره فعالیتهای عمومی سازمان اطلاعات جدیدی گردآوری می کنند؛ هرچند ممکن است اظهارات آنان جنبه نارضایتی واعتراض داشته باشد.

6- مدیران، همیاری وهمکاری متقابل نیروها رامورد توجه قرار می دهند واعتقاد دارند ازاین طریق برخی مسائلی که به دنبال روحیه تکروی درسازمان پدید می آید یا ناشی ازعدم اطلاع کارکنان ازوظایف و مسوولیتهای همدیگر است برطرف گردیده، انسجام ویکپارچگی وروحیه مشارکت و تلاش برای دستیابی به اهداف سازمان تقویت خواهد شد.

   حفظ یاتغییرآهنگ وروند تحول نیازمند بازنگری خط مشیهاست. البته باید درنظر داشت که خط مشیها را به طور پیاپی نمی توان تغییرداد، زیرا همانطور که ازنام آنها برمی آید، قواعد ونظام اصلی فعالیتها و خطوط کلی سیرکارها به شمارمی روند. درواقع خط مشیها ازاصول، موازین ومعیارها وتصمیمات بزرگ محسوب می شوند ودر قیاس با تصمیمات موردی وجزئی روزمره که به اقتضای شرایط می توان آنها را تغییر داد قاطعیت دارند؛ اما این بدان معنا نیست که آنها را هیچ گاه نمی توان تغییرداد. با بررسی و ضعیتهای دوگانه مذکور مشخص می شود که سازمان به هنگام گذر از یک وضعیت به وضعیت دیگر، نیازمند حرکتی مغایر وضعیت مبنا ست واین موضوع خصوصا درشرایط ایجاد رشد و تحول درسازمان برای اولین بارو خروج ازیک دوره طولانی یکنواختی مشخصتر است.   (ادامه دارد)